آیا تا به حال فکر کرده اید چرا در میان متصوفه و دراویش لقب طریقتی وجود دارد و این القاب حکایت از چه چیزی دارد مثلا چرا فلان قطب مستعلیشاه است ودیگری بهارعلیشاه و دیگری مونسعلیشاه .

 اگر مشتاق به دانستن این مطلب میباشید در یادداشتهای بعد به این مهم پرداخت خواهد شد انشاء الله.

در ضمن به زودی سر آرم ((هو 121)) که مربوط به فرقه نعمه اللهیه گنابادی است را از زبان یکی مشایخ این فرقه خدمت شما عرضه خواهم کرد  انشاء الله تعالی .

نوشته شده توسط : محبوبعلی

نظرات ديگران [ نظر]

متاسفانه یکی از مطالبی که مستمسک  برای بعضی سوء استفاده گرانشده کلامی است از مرحوم علامه طباطبائی که گویا از کتاب روح مجرد مرحوم علامه طهرانی رحمت الله علیه  نقل شده و مستند سوء  استفاده کنندگان شده و که از آن استفاده ابزاری مینمایند.
واما اصل مطلب :ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبوبعلی

نظرات ديگران [ نظر]

در کتاب صالحیه ذیل حقیقه 127 چنین امده است:

چون هر زمانی استعداد او ظاهر در در قطب وقت شده و برداشت غیر او را نداشته لهذا کامل هر زمانی اولی از جمیع انبیاء واولیاست یعنی به ان زمان.

راقم آثم در جواب این کلام چه بگوید جز آنکه :

زمانی که فردی  مانند عبدالله یافعی مرشد شاه نعمه الله ولی باشد که قائل به عدم عصمت امامان است چنانکه در مراه الجنان ذیل سال وفات امام هادی  علیه السلام ایشان را امام رافضیان دانسته وگفته:ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبوبعلی

نظرات ديگران [ نظر]

مرشد و قطب شاه ولی فردی به نام عبد الله یافعی است که به لحاظ کتاب مراه الجنان ایشان (که کتابی است تاریخی در  شرح وقایع اتفاق افتاده از صدر اسلام  تا ...) غالب علماء و دانشوران با نام او آشنا هستند .

جالب این است که شیخ المشایخ سلسله گنابادی جناب اقای مردانی ملقب به لقب طریقتی درویش صدقعلی در بسیاری از کلمات خود مورخ را عادل نمیداند پس چگونه ولایت او به کسی میرسد که ایشان او را عادل نمیدانند و یا شاید تمثیل یک بام و دو هوا را اینجا مصداق بدهیم .

البته اشکال ما اینجا نیست و اصل اشکال ما بر گشت به این دارد که ایشان اهل تسنن بوده در حالی که این فرقه قائل هستند به اینکه همه اقطاب ایشان شیعه هستندادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبوبعلی

نظرات ديگران [ نظر]

یکی از کتب نوشته شده و مهم در فرقه نعمه اللهیه گنابادی کتاب صالحیه است که توسط نور علیشاه ثانی نگاشته شده است 

در قسمتی از این کتاب میخوانیم که:

حقیقه 111:

قطبیت خلافت الهیه است که بقیه الله است...

سوال ما این است که ایا این جز قرار دادن قطب به منزله امام زمان علیه السلام چیز دیگری میتواند باشد 

لذا در کتاب در خانقاه بیدخت چه گذشت میخوانیم که زمانی که فردی از بیدخت قصد زیارت امام رضا علیه السلام را داشت فردی از مریدهای قطب ان شخص را مورد توبیخ قرار داده که  چرا امام زنده را رها نموده و به زیارت امام مرده میروی .

اگر چه شیعه قائل است به اینکه امام حی و میت ندارد ولی اینان اولا امام را مرده دانسته و در ثانی امام حی را قطب وقت خود میدانند.

موارد دیگری شبیه این مورد که در کتب واقوال بزرگان این قوم امده است به زودی برای راهجویان منصف  اورده خواهد شد  انشاء الله .

نوشته شده توسط : محبوبعلی

نظرات ديگران [ نظر]