: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
مرشد و قطب شاه ولی فردی به نام عبد الله یافعی است که به لحاظ کتاب مراه الجنان ایشان (که کتابی است تاریخی در شرح وقایع اتفاق افتاده از صدر اسلام تا ...) غالب علماء و دانشوران با نام او آشنا هستند .
جالب این است که شیخ المشایخ سلسله گنابادی جناب اقای مردانی ملقب به لقب طریقتی درویش صدقعلی در بسیاری از کلمات خود مورخ را عادل نمیداند پس چگونه ولایت او به کسی میرسد که ایشان او را عادل نمیدانند و یا شاید تمثیل یک بام و دو هوا را اینجا مصداق بدهیم .
البته اشکال ما اینجا نیست و اصل اشکال ما بر گشت به این دارد که ایشان اهل تسنن بوده در حالی که این فرقه قائل هستند به اینکه همه اقطاب ایشان شیعه هستند واگر کلامی و مطلبی در سنی بودن ایشان نقل میشود حمل بر تقیه انها میکنند در حالی که تقیه حد و مرز معینی دارد ونه اینکه هر کس در هر جائی هر مطلبی بگوید و ما حمل بر شیعه بودن او بکنیم که در ذیل به قسمتی از مطالب مطرح شده اشاره میکنیم ایشاء الله تعالی.
اولا غالب تذکره نویسان اهل تسنن او را در زمزه علماء خود نوشته و او را توصیف نموده اند که به عنوان مثال میتوان به کشف الظنون اشاره کرد.
در ثانی وانچه که مهم است مورد اهمیت کلماتی است که ایشان در کتب خود مانند مرآه الجنان آورده که انشاء الله در چند یاد داشت به بررسی آن چرداخت خواهیم کرد انشاء الله تعالی.
اما کلام اول ایشان در کتاب خود چنین آورده اند:
فی وقایع سنه اربع و خمسین و مائتین :
أربع وخمسین ومائتین
فیها توفی العسکری أبو الحسن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بر موسى الکاظم بن جعفر الصادق العلوی الحسینی. عاش أربعین سنة، وکان متعبداً فقیهاً إماماً، استفتاه المتوکل مرة، ووصله بأربعة آلاف درهم وهو أحد الأثنی عشر الذین تعتظ الشیعة الغلاة عصمتهم.
((در وقایع سال 254:در این سال وفات یافت علی الهادی عسکری ...و او یکی از دوازده نفری است که غالیان از شیعه قائل به عصمت ایشان دارند))
کلام ایشان در حالی است که شیعه عصمت را از ضروریات ائمه علیهم السلام میداند وبزرگان در این باب کتاب به رشته تحریر در آورده اند مانند ادله وکلمات عظیمی که مرحوم علامه حلی رحمه الله در الفین خود آورده ویا مرحوم شریف مرتضی علم الهدی در پایان تنزیه الانبیاء نگاشته و توجیه نموده کلماتی را که اهل بیت علیهم السلام در مناجات های خود درباره ذنب خود میفرموده اند.
ونیز ملاحظه شود کتاب شریف اعتقاد شیخ صدوق رحمه الله که اعتقاد شیعه درباره عصمت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام اورده .
کوتاه سخن آنکه شیعه قائل به عصمت درباره پیامبر و اهل بیت آن حضرت صلوات الله علیهم اجمعین میباشد در حالی که ایشان این اعتقاد را توبیخ نموده و استهزاء میکند
پس چگونه میتوان ایشان را شیعه دانست .
شما که ادعا دارید همه اقطاب شما شیعه بوده اند اینجا چه کار میتوانید بکنید مگر اینکه مانند همیشه بهترین توجیه را برای خود انتخاب کنید وان اینکه بگوئید ایشان تقیه مینموده است(که این جمله را درباره سایر اقطاب نیز میگوئید ونیز درباره شاه نعمه الله ولی درباره اشعاری که حاکی از سنی بودن ایشان دارد و حال انکه خود میگوئید ایشان اولین قطبی بود که تقیه را برداشت ) وحال انکه تقیه حد و اندازه و جای خاص دارد .
شما که به ابواب فقه وارد هستید که برای توجیهات خود سراغ کتب فقهی میروید و از دروس شهید رحمه الله استمداد میجوئید کاش اینجا نیز سری به کتب فقه میزدید .
البته به نظر بنده شما که احتیاج به این توجیهات ندارید و خود قائل به عدم عصمت میباشید وشیخ المشایخ شما درویش صدقعلی جناب آقای مردانی ارشد الله الی الطریق الصواب در کلمات خود حضرت رسول صلی الله علیه وآله را متهم مینماید به اراده خودکشی و حال انکه اعتقاد شیعه بر این است که عصمت در فکر و اراده نیز میباشد وپیامبر حتی فکر گناه را هم نمیکرد تا چه برسد به اراده گناه .
در یاد داشتهای بعد انشاءالله به واقعیات دیگری در این باب خواهیم پرداخت که برای راهجوی محتاط ومنصف مفید خواهد بود انشاءالله تعالی .
نوشته شده توسط : محبوبعلی